English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8827 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
key personnels U کادر اداری اصلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
general U شرکت مربوط به امور اداری اصلی
generals U شرکت مربوط به امور اداری اصلی
bureaucreacy U رعایت تشریفات اداری به حد افراط کاغذ بازی و سیستم حکومتی و اداری مبتنی بر ان
administrative wheeled vehicle fleet U کاروان خودروهای اداری خودروی اداری
bureaucrasy U حکومت اداری تاسیسات اداری
bureaucracy U تاسیسات اداری حکومت اداری
bureaucracies U تاسیسات اداری حکومت اداری
workday U ایام کار اداری ساعات کار اداری
workdays U ایام کار اداری ساعات کار اداری
cadre U کادر
cadres U کادر
active army U ارتش کادر
frame U قاب کادر
regular officer U افسر کادر
technical personnel U کادر فنی
active U نظامی کادر
regular U ارتش کادر
regulars U ارتش کادر
active U یکان کادر
active federal service U قسمت کادر
active duty U ارتش کادر
image shape U کادر تصویر
active federal service U خدمت کادر
commissioned officers U افسر کادر
dimensioning U کادر بندی
commissioned officer U افسر کادر
active officer U افسر کادر
VL local bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
active officer U افسر کادر ثابت
regular U پرسنل کادر منظم
standing army U ارتش کادر ثابت
carreer personnel U پرسنل کادر ثابت
regulars U پرسنل کادر منظم
regular army U ارتش کادر ثابت
active duty U خدمت کادر ثابت
cadre U افسر یا درجه دار کادر
cadres U افسر یا درجه دار کادر
information box U قسمت یا کادر حامل اطلاعات مربوط به عکس هوایی
master U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file U پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
mastered U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura U نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board U که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
first generation computer U کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
staple U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapled U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapling U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypal U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypic U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generations U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
initial reserves U ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
main guard U نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
generation U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
mainstay U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis U [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
master file U فایل اصلی پرونده اصلی
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
fundamental unit U یکای اصلی واحد اصلی
base camp U پایگاه اصلی کمپ اصلی
bureaucrat U اداری
bureaucrats U اداری
departmental U اداری
official U اداری
administerial U اداری
executory U اداری
administrative U اداری
formal U اداری
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
active army U ارتش پیمانی ارتش کادر ثابت
administrative march U راهپیمایی اداری
administrative movement U حرکت اداری
administrative net U شبکه اداری
departmentally U ازلحاظ اداری
prefecture U حوزه اداری
administrative flight U هواپیمای اداری
management expenses U مخارج اداری
malfeasance U خطای اداری
administrative escort U ناو اداری
administrative law U قوانین اداری
administrative law U حقوق اداری
administration building U ساختمان اداری
administrative flight U پرواز اداری
administrative order U دستور اداری
bureaucreat U گماشته اداری
bureaucrat U مامور اداری
administrative budget U بودجه اداری
administrative capacity U فرفیت اداری
administrative command U فرماندهی اداری
administrative command U یکان اداری
administrative channels U مجاری اداری
administrative tribunal U دادگاه اداری
administrative channels U طرق اداری
business hours U ساعت اداری
administrative approval U موافقتنامه اداری
bureaus U هیئت اداری
bureau U هیئت اداری
administrative publications U نشریات اداری
administrative services U خدمات اداری
departmental intelligence U اطلاعات اداری
circular letter U نامه اداری
circular letter U بخشنامه اداری
administrative services U قسمتهای اداری
administration building U قسمت اداری
administratively U بطور اداری
office chair U مبل اداری
officialdom U سیستم اداری
officially U از طریق اداری
red tape U فرمالیته اداری
unofficial U غیر اداری
a white collar job U کار اداری
service element U عنصر اداری
bureaucrats U مامور اداری
office chair U صندلی اداری
paperwork U تشریفات اداری
prefectoral U وابسته به اداری
overhead gharges U هزینه اداری
prefectorial U وابسته به اداری
officialism U سیستم اداری
official communications U مکاتبات اداری
office work U کار اداری
office building U ساختمان اداری
office computer U کامپیوتر اداری
office hours U ساعات اداری
mattered U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
bureaucratic U وابسته به امور اداری
out of [outside] office hours U خارج از ساعات اداری
extra official U بیرون ازوفایف اداری
general administration cost U هزینه عمومی اداری
office information system U سیستم اطلاعات اداری
administrative escort U ناو اسکورت اداری
service echelon U رده اداری و خدماتی
administrative landing U پیاده شدن اداری
provisional order U دستور موقت اداری
administrative data processing U پردازش دادههای اداری
officialism U رسمیت مقررات اداری
officer U مامور کارمند اداری
Outside office hours. U خارج از وقت اداری
office swivel chair U صندلی گردان اداری
placeman U صاحب منصب اداری
deck department U قسمت اداری ناو
officers U مامور کارمند اداری
externals U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
formally U مقررات رسمی یا اداری فاهرا"
formal U مقید به اداب ورسوم اداری
bureaucracies U رعایت تشریفات اداری بحدافراط
disciplinary court U دادگاه انتظامی محکمه اداری
bureaucracy U رعایت تشریفات اداری بحدافراط
superstructure U سازمانهای اداری ومدیریه کشور
superstructures U سازمانهای اداری ومدیریه کشور
red tapism U رعایت تشریفات اداری به حدافراط
administrative(financial,legal)process. U جریان اداری (مالی .حقوقی )
bureaucrasy U رعایت تشریفات اداری بحدافراط
ministerial U وابسته به وزیر یا کشیش اداری
administrative storage U انبار کردن به طریق اداری
administrative shippings U ارسال اماد به طریق اداری
services U قسمتهای اداری ادارات نظامی
administrative lead time U زمان اداری دریافت اماد
genitourinary U وابسته به دستگاه اداری تناسلی
bureaucrat U فرد معتقد به رعایت تشریفات اداری
administrative acceptees U پرسنل قبول شده از نظر اداری
bureaucrats U فرد معتقد به رعایت تشریفات اداری
FEP U پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
administrative segregation U زندانی کردن به طور انفرادی تفکیک اداری
administrative landing U پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
admin U تشریفات اداری و وفایف دیگر مربوط به کارکرد یک موسسه
fiscal station U قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
pilot tunnel U تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
capitulary U عضو دستهای درکلیسا مجموعه دستورهاوایین نامههای اداری وشرعی سرلوحه
nihilism U اعتقاد به تباهی وفساد دستگاههای اداری ولزوم از بین رفتن انها
chargeable accessions U استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
cadre strength column U ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
authentic document U اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
bodies U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
body U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
source U 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
workflow U نرم افزار طراحی شده برای بهبود جریان متنهای الکترونیکی در یک شبکه اداری از یک کاربر به دیگری
federal government U دولتهای متشکله یک دولت اتحادی که از نظر دول خارجی فقط واحدهای اداری مستقل تلقی می شوند
standby U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check U بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
nepotism U انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
master compass U قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
brief case [briefcase] U کیف اداری [کیف جعبه ای دستی چرمی]
attache case U کیف اداری [کیف جعبه ای دستی چرمی]
input/output U فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
office automation U خودکارسازی اداری خودکارسازی دفتری
interdict U حکم نهی حکم اداری
initialled U اصلی
substantive [essential] <adj.> U اصلی
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1 Keynote address
1Simultaneously, those engaged in the work of basic disciplines have become increasingly aware of the of organizations in society and have begun to concentrate attention on relevant problems.
1Newton's Original Experiment to test the Universality of Gravity (1680's) a) Used a large (normal) pendulum with different substances as the weight. b) If the E.P. is correct, then the period of oscil
1The motherboard is also often referred to as the main board.
1however, since this matrix is also symmetrical across its leading diagonal, little more than 50 percent of it need be stored
1Oem
0نحوه کار با نرم افزار waze
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com